همه ما میدانیم که معمولا از همه ظرفیت‌های یک کارمند در محیط کار استفاده نمیشود و شاید بتوان گفت در بسیاری از سازمان‌ها کارمندان حتی نصف زمانی که سر کار هستند را مفید کار نمی‌کنند.
این مسئله دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها عدم وجود انگیزه در پرسنل است. ایجاد انگیزه در پرسنل برای دستیابی به موفقیت سازمان و بهبود عملکرد پرسنل و سازمانی حیاتی است. چطور بدانیم کارمند حسن تعلق به شرکت دارد؟ چطور به کارمند حسن کنترل دهیم؟
اولویت اینکه یک فرد در مجموعه با عشق کار کند به ترتیب اولویت به صورت زیر در آمده است:
حقوق و مزایا: رعایت حقوق و مزایا اولیه کارمند برای اینکه انگیزه داشته باشد ضروری است.
امنیت شغلی: یعنی کارمند برای کار کردن در مجموعه نگران نباشد و دغدغه نداشته باشد. مثلا کارفرمایی را در نظر بگیرید که کارمندان را تهدید میکند یا آنها را میترساند. قطعا چنین کارمندی با وجود ترس انگیزه ای برای درست کار کردن نخواهد داشت.
حس تعلق: آیا کارمند دوست دارد در مجموعه بماند یا نه؟ حس تعلق دارد؟ برای اینکه بفهمیم کارمند حس تعلق دارد یا خیر چند راه وجود دارد. یکی از آنها این است که آیا کارمند پیشنهادی برای بهتر انجام شدن کارها دارد یا خیر. کارمندی که احساس تعلق دارد از کلمه “ما” استفاده میکند.
دیده شدن: یعنی فعالیت‌های کارمند از دید مدیر دیده شوند و از او قدردانی شود. حتی اگر کارمند کار کوچک اما درست انجام داده است آن را بیان کنید و به او نشان دهید که عملکرد خوبش را میبینید.
کنترل: یعنی باید کنترل بعضی امور را به کارمندان واگذار کنید. یک خط قرمز تعریف کنید و تصمیم گیری‌های دیگر را به کارمندان بسپارید تا اختیار عمل در بعضی امور داشته باشند. این مسئله باعث میشود که کارمندان آزادی عمل و تعلق بیشتری نیز احساس کنند.
بسیاری از مدیران ابعاد مختلف این هرم را در نظر نمی‌گیرند و در کوچک‌ترین امور دخالت می‌کنند.
باید توجه کنید که حقوق و مزایا در کف این هرم قرار دارد. یعنی شما هر چقدر موارد دیگر را رعایت کنید اما حقوق پایه کارمند را به او ندهید و بیمه اش نکنید، نمی‌توانید امیدوار باشید که کارمند با جان و دل برای شما کار کند.
بعضی از مدیران حقوق حداقلی را رعایت نمی‌کنند و حقوق کارمندان را به پورسانت ارجاع میدهند. در صورتی که این سیاست درست نیست و باید برای هر فردی یک حقوق اولیه پایه در نظر بگیرید.
زیرا هر فردی حاضر است که با یک عددی کار کند و کمتر از آن عدد کار نمیکند. زیرا معتقد است که ارزش کارش پایین میآید. یا کارمندی که قسط دارد و میخواهد یک ورودی اولیه داشته باشد و برای بیشتر از آن تلاش کند.
برای تعیین حقوق یک استاندارد داشته باشید اما انعطاف را چاشنی آن کنید.
5 عامل ایجاد انگیزه در کارکنان
چالش: آدمها دوست دارند وارد بازی شوند و رکورد بزنند. مثلا اگر فروشمان 2 میلیارد است تلاش کنیم آن را 10 درصد افزایش دهیم و رکورد بزنیم. برای کارمندان چالش ایجاد کنید و انگیزه‌شان را برای حل چالش زیاد کنید. میتوانید جایزه‌هایی نیز برای آن در نظر بگیرید.
آزادی و اختیار: مشخص کنید که هر کارمند در چه حیطه‌ای مسئول است و در رابطه با چه مواردی میتواند تصمیم بگیرد.
آگاهی: یعنی هر کارمند باید در رابطه با ریزی اطلاعاتی که مربوط به آنهاست اطلاع داشته باشد. مثلا مدیری را در نظر بگیرید که دو هفته مسافرت میرود و به پرسنل اطلاع نمیدهد و وقتی پرسنل کار دارند به تلفنشان جواب نمیدهد.
طبیعتا اتفاقات خوبی در این مجموعه نمی‌افتد. یا زمانی که مجموعه با چالش مالی مواجه میشود و مدیر سکوت میکند. یا کالایی که قرار است تحویل داده شود اما امکان تولید آن اصلا وجود ندارد اما اطلاع رسانی نمیشود. هر چقدر آگاهی پرسنل کم شود انگیزه آنها نیز کم میشود.
مشخص کنید که کارمندان در چه زمینه‌هایی باید کامل در جریان امور باشند و به اندازه آنها اطلاعات در اختیارشان قرار دهید.
پاداش: پاداش به صورت مداوم نیست و اگر به صورت دائم باشد و فرمول داشته باشد دیگر پاداش نیست و حقوق است. پاداش میتوانید تشویق، کیک یا به صورت مالی باشد.
جلسات هفتگی: جلسات هفتگی به دو صورت عمومی و در مدت زمان کوتاه مثلا 5 دقیقه ای باشد و خصوصی بسته به نوع شغل میتواند تا یک ساعت باشد.
- جلسات عمومی برای بررسی کردن کلیات و وضعیت شرکت
- جلسات خصوصی بر مبنای شاخص‌های کلیدی برای هر فرد
البته باید توجه داشته باشید که این جلسات باعث نشود که کارها عقب بیفتاد. بعضی کارها باید در لحظه انجام شوند و نمیتوان آن را به جلسات موکول کرد.
مواردی که در جلسات عمومی موثر باید رعایت شوند:
از قبل موضوع جلسه را مشخص کنید: تعیین کردن موضوع جلسه از قبل باعث میشود همه افراد با آمادگی کامل در جلسه حاضر باشند و گزارشات لازم را همراه خود بیاورند.
حضور تمام افراد: زمان جلسه را طوری تنظیم کنید که همه افراد در جلسه حاضر باشند.
جو آزاد و دوستانه: در جلساتی که مدیران کنترل گر و دیکتاتور هستند معمولا جو سنگین است. در نتیجه این جلسات عملا فایده ای نخواهد داشت. صاحب کسب و کار باید منعطف باشد و حاضر باشد در جلسات حرف بشنود و اجرا کند.
جلسات منظم هفتگی: در هفته زمان یک تا نیم ساعته را به جلسات با افراد تخصیص دهید و عملکرد هر فرد و مشکلات احتمالی را با هم بررسی کنید.
طوفان فکری: یعنی اجازه دهیم هر کسی هر چیزی بگوید و یادداشت کنیم و بر اساس آن یک راهکار یا ایده خلاقانه را اجرا کنیم.
اگر میخواهید سازمانتان رشد کند باید کارمندان رشد کنند و رضایت شغلی داشته باشند. ایجاد محیط سرزنده و پویا برای کارمندان نه تنها بهره وری سازمان را بالا میبرد بلکه محیطی کاری آرام برای مدیر و کارمندان رقم میزند.
البته توجه داشته باشید که کارمندان ممکن است به صورت مقطعی نیز کمبود انگیزه را تجربه کنند. بی انگیزگی که مقطعی و کوتاه باشد طبیعی است اما اگر این فرآیند طولانی شود باید آن را جدی بگیرید و با کارمند درباره آن صحبت کنید.
اگر به مشاوره نیاز دارید فرم زیر را تکمیل کنید تا کارشناسان ما در اسرع وقت با شما تماس بگیرند یا مستقیما با شماره تماس زیر با ما در ارتباط باشید.