مدیران نقش های حیاتی را در محیطهای مختلف کسب و کار ایفا میکنند. مسئولیت مدیران در سازمان بسته به نوع کسب و کار و ابعاد آن متفاوت است. برخی مدیران مسئول ایجاد و اجرای استراتژیها، نظارت مستقیم بر کارگران شیفت یا اطمینان از تکمیل به موقع پروژهها و .. هستند. با توجه به نوع مسئولیت و ویژگیهای شخصیتی برخورد مدیران مختلف است. مدیران با توجه به جایگاهشان در چهار دسته مدیران سطح بالا، مدیران میانی، مدیران خط اول و رهبران تیم دسته بندی میشوند. به لحاظ شخصیتی نیز میتوان انوع مدیران را میتوان دسته بندی کرد.
مدیران کاریزماتیک
مدیران کاریزماتیک به سادگی مشتاق ایدههای جدید میشوند. میتوانند حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت جذب کنند و فرآیند تحلیلشان بصری است. این مدیران دوست دارند به سرعت از ایدههای بزرگ به سمت جزئیات، مخصوصا جزئیات اجرایی بروند. مدیران کاریزماتیک معمولا مدیرانی مشتاق، جذاب، پرحرف، مسلط، مصر شناخته میشوند. اشخاص خطرپذیر و در عین حال مسئولیت پذیرند. از حقایق و هوشمندی تحت تأثیر قرار میگیرند، ولی در افکار خود غرق نمی شوند و اجبار روی آنها تأثیری ندارد. از مدیران برجسته این دسته میتوان از ریچارد برانسون، لی آیاکوکا، هرب کلهر و اپرا وینفری نام برد.
شخصیتهای کاریزماتیک اشتیاق شدیدی برای ایدههای جدید از خود نشان میدهند، ولی متعهد کردنشان به ایده میتواند کار دشواری باشد. از تجربیات خود و مخصوصا تصمیمهای بدی که در گذشته گرفته اند، آموختهاند که اشتیاق اولیه را باید با مقدار مناسبی واقع گرایی در هم بیامیزند. به دنبال حقایقی میگردند که با احساسات شان هم خوانی داشته باشد و اگر چنین دادههایی موجود نباشد، به سرعت اشتیاق شان به ایده را از دست میدهند. علاوه بر این، شخصیتهای کاریزماتیک استدلالهایی را ترجیح میدهند که به نتایج مؤثر بر سود شرکت گره خوردهاند و طرحهایی را دوست دارند که شرکتشان را به شرکتی رقابتیتر تبدیل کند.
این شخصیتها، افرادی متفکر و مستقل در تصمیم گیری به نظر میرسند، ولی بیشتر اوقات و هنگام تصمیم گیریهای مهم، به نظر دیگر مدیران اجرایی رده بالای شرکت توجه میکنند. آنها از کارمندان انتظار دارند صبورانه منتظر بمانند تا تصمیمشان را بگیرند و البته میتواند زمان زیادی طول بکشد.
مدیران متفکر
شخصیتهای متفکر از سختترین تصمیم گیران هستند و در نتیجه، متقاعد کردنشان از همه سختتر است.
معمولا به عنوان افراد عقلانی، باهوش، منطقی و علمی شناخته میشوند. معمولا حریصانه مطالعه میکنند و در انتخاب کلماتشان دقت میکنند. با استدلالهای عددی که بر اساس دادههای کمی باشند تحت تأثیر قرار میگیرند. افرادیاند که معمولا به دلیل تواناییهای اجتماعیشان شناخته نمیشوند و از بروز احساسات خودداری میکنند. در زمینه کسب و کار، دو میل شدید دارند، اینکه تغییرات را پیش بینی کنند و نیز برنده باشند و معمولا به دلیل تواناییشان در پیشی گرفتن از دیگران در زمینه تفکر و قدرت عمل، به خود میبالند. از افراد شاخصی که در این گروه قرار دارند بیل گیتس، کارترین گراهام و الن گرین اسپن اشاره کرد.
مدیران متفکر علاقه زیادی به دادههای مقایسهای دارند، که میتواند متقاعد کردنشان را سخت کند. برای تصمیم گیری، به بیشترین اطلاعات ممکن شامل تحقیقات بازار، مصاحبه با مشتریان، بررسیهای موردی، تحلیل هزینه/فایده و … نیاز دارند. تمایل دارند تمام جنبههای یک موقعیت خاص را بدانند. بر خلاف شخصیتهای کاریزماتیک، بسیار ریسک گریزند. دوست ندارند زود دست خود را رو کنند، پس انتظار نداشته باشید که بتوانید احساساتشان را کشف کنید.
مدیران شکاک
شخصیتهای شکاک به هر دادهای به شدت بدبیناند، مخصوصا اطلاعاتی که دید آنها از جهان را زیر سوال ببرد. شاید یکی از اصلیترین صفات شخصیتهای شکاک این باشد که ویژگیهای شخصیتیشان بسیار قدرتمند است. میتوانند متوقع، اخلالگر، غیرقابل توافق، شورشی و حتی ضد اجتماعی باشند. ممکن است سبکی پرخاشگرانه و شاید مبارزه طلبانه داشته باشند و معمولا اشخاصی مدیر مسلک شناخته میشوند. معمولا خود شیفتهاند و بر اساس احساساتشان عمل میکنند. افراد شاخصی مانند استیو کیس، لری الیسون و تام سیبل چنین شخصیتی دارند. برای متقاعد کردن این افراد هر چقدر اعتماد بیشتری به دست آورید بهتر است. به چالش کشیدن شخصیت شکاک خطرناک است و باید با دقت انجام شود.
مدیران دنبالهرو
شخصیتهای دنبالهرو بر اساس تصمیمهای گذشته خود یا دیگر مدیران اجرایی تصمیم میگیرند. از آنجایی که مدیران دنبالهرو از تصمیم اشتباه میترسند، به ندرت پیش میآید از اولین کسانی باشند که ایدهای را میپذیرند. در عوض، به ایدههایی که برندها انجام میدهند و طرحهای شناخته شده که ریسک کمتری دارند، اعتماد میکنند. همچنین میتوانند به خوبی جهان را از دریچه نگاه دیگران ببینند. جالب است که با وجود محتاط بودن، میتوانند گاهی اوقات غریزی رفتار کنند. علاوه بر اینها، تصمیم گیرانی مسئولیت پذیرند که به همین دلیل، میتوان حضور پررنگ آنها را در شرکتهای بزرگ دید. از افراد شاخص این گروه میتوان از پیتر کورس، داگلاس دفت و کارلی فیورینا نام برد.
به ندرت پیش میآید که به دنبالهرو بودن خود اعتراف کنند. ترجیح میدهند مدیرانی نوآور و پیشرو به نظر برسند. افرادی که قرار دادنشان در یکی از پنج دسته سخت است، دنبالهرو محسوب میشوند؛ چون افرادی که در چهار گروه دیگر قرار میگیرند، معمولا ویژگیهای شخصیتی مشخص از خود بروز میدهند.
مدیران کنترلگر
کنترلگرها از ابهام و تردید متنفرند و روی حقایق و تحلیل استدلالها تمرکز میکنند. شخصیتهای کنترلگر، به واسطه ترسها و ناامنیهای درونیشان، هم محدود و هم ترغیب به انجام کاری میشوند. معمولا افرادی منطقی، غیراحساسی، قابل درک، جزئیات محور، دقیق، تحلیلی و عینیتگرا شناخته میشوند. شخصیتی قدرتمند دارند و حتی میتوانند سلطه گر باشند.
در ذهنشان بهترین فروشنده، بهترین متخصص بازاریابی و بهترین استراتژیستاند. همه چیز را فقط از زاویه دید خود میبینند و خیلی اوقات با نظرها و قضاوتهای سریع خود، دیگران را از خود میرانند. شاید در مورد تصمیمی با دیگران صحبت کنند ولی به نظرات آنها گوش نمیدهند. از شخصیتهای شاخص این گروه ژاک ناصر، راس پروت و مارتا استوارت اشاره کرد. هنگامی که شخصیتهای کنترلگر را محاصره کنید، به ندرت اتفاق میافتد که تسلیم شود. آنها به دنبال دقت و حقایق هستند. به سرعت سراغ نتیجه گیریهای منطقی میرود و بر خلاف شخصیتهای کاریزماتیک که مسئولیت تصمیمهای خود را میپذیرند، مدیران کنترلگر از پذیرفتن مسئولیت خودداری میکنند. وقتی اتفاق اشتباهی میافتد از نظرآنها، دیگران مقصرند.
شاید برخی منتقدان دسته بندیهای فوق را اهانت آمیز بدانند، ولی در هر حال، عده کمی از مدیران اجرایی مایلاند در دسته دنباله رو یا کنترلگر قرار بگیرند. اما هر سبک میتواند در محیط خاصی به شدت اثربخش باشد.
تجربه همکاری ما با کسب و کارهای مختلف نشان داده است که مدیران زیادی در برخورد با پرسنل دچار مشکل می شوند. به همین دلیل یکی از بخش هایی که ما به خدمات خود اضافه کردهایم آموزش پرسنل است. در آموزش پرسنل بازاریابی پاشا مهمترین مواردی که یک کارمند در برخورد با مشتریان و در محیط کاری باید آنها را رعایت کنید عنوان میکنیم.
منبع: مقالاتهاروارد